تفکرات

ساخت وبلاگ
گفتم که افکار پلید ملاقات رو نتونستم مچاله کنم و ملاقات انجام شد ؟؟

گفتم که گفتن که اگه درس بخونی ترازت از اینی که هست خیییلی پایین تر میره و درس خوندن و نتیجه عکس گرفتن برای بازه ترازی من عادیه ؟؟  :/

گفتم که نتونستم خودم رو کنترل کنم و نرم ؟؟

گفتم که بازم روم نمیشه بهش بگم که اره من یه دخترم که از اولم عاشق هنر بود اما به خاطر روحیه نازکش و دردایی که خودش تو بیمارستان کشید از وقتی که یادش میاد تا الان .....

نمیخواست کسی درد بکشه تصمیم گرفت داروسازی بخونه و به خاطر مخالفت های خانواده با هنر بعد از دارو هنر رو خودش انتخاب کنه شاید کمی برای خودمم غیر منتطره بود فکر کردن به گذشته و رسیدن به این جا ... 

نمیدونم این چند وقت که مریض بودم خیلی فکر کردم با خودم خیلی بیشتر از خیلی در حدی که پشتیبانم میگفت درس نمیخونی چی میکنی گفتم فکر :/

به نتیجه رسیدم برای رسیدن به علاقه واقعی خودم باید داروسازی قبول بشم که در کنار دارو به علاقه ام برسم نمیدونم واقعا هنر علاقه اصلی منه یا دیدن لبخند یه بچه بعد از شیمی درمانی نمیدونم دوراهی سختی هست خیلی از انرژیم رو گرفت ولی بازم بی نتیجه ....

ولی خب میدونم که برای رسیدن به علاقه ام باید دارو قبول بشم بعد برم دنبالش ..

علایق من خیلی زیاده که به خاطر جو مسخره خانواده ام دفنش کردم تو خودم .. میرم حتی به اجبار ..

دخي دارويي ...
ما را در سایت دخي دارويي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roksana79o بازدید : 271 تاريخ : سه شنبه 20 آذر 1397 ساعت: 18:46